الملک القدوس

اندیشه به علم لایتناهی الله یعنی مطیع و عاشق ماندن

الملک القدوس

اندیشه به علم لایتناهی الله یعنی مطیع و عاشق ماندن

آنقدر علم بدن ما عجیب و قوی است که بایستی همه را عاشق و عابد ببینیم نه غافل و جاهل
از خود شناسی بایستی به الله شناسی برسیم . به این ظرافت دستگاه های مختلف با روکشی به نام پوست مرتب قرار گرفته است واقعا حیرت آور است و باید در پی این اندیشه به دنبال معبود ی باشیم که سازنده این بدن پیچیده ماست و عاشقانه طالب وصال به او باشیم و کاملا مطیع قران او که چه از ما خواسته است و چطور گام برداریم

آخرین مطالب

۱۴۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

 
 دفع سختی دل: انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهمو اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا وعلی ربهم یتوکلون
 
بسم الله الرحمن الرحیم
ایا از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به الودگی گناه و سیاهی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم

 مناجات الشاکین
این  مناجات شکایت کنندگان نزد الله  است. شکایت ها در این مناجات مربوط به امور دنیوی، مادی و ستم ها و ظلم هایی که متوجه ایشان شده نیست، بلکه معطوف به مشکلاتی است که در راه انجام وظایف، طریق تعبد و بندگی الله  و راه رسیدن به کمال انسانی وجود دارد. محور این شکایت ها سه چیز است که عبارتند از: نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.

پیامهای مناجات الشاکین
* شکایت از نفس، شیطان و قلب سخت و سیاه.
* بیان خصوصیات نفس اماره: دستور دادن به بدی، سبقت گرفتن بسوی معصیت، آزمند بر نافرمانی و عصیان الله ، در معرض غضب الله ، کشاندن انسان به سوی نابودی، توجیه گر در پیروی نکردن از الله ، بی تاب در مقابل شر و بدی، خودخواه در احسان به دیگران، پیوسته مایل به لهو و لعب، غرق در غفلت و فراموشی، سرعت در کشاندن انسان به معصیت و به تعویق انداختن انسان از توبه.


* بیان دشمنی های شیطان با انسان: گمراه کردن انسان، ایجاد وسوسه و خطورات قلبی در دل انسان، استفاده از هوای نفس، آراستن دوستی دنیا در نظر انسان، جدایی انداختن بین انسان و طاعت و تقرب خداوند.


* شکایت از چند چیز: قلب معیوبی که از هدایت فطری تهی گشته و دچار قساوت شده است، چشمی که از ترس الله گریان نمی گردد.


* درخواست‎ هایی از الله : ما را جزء در معرض جود و احسانت درنیاوری، آماج فتنه ها نگردانی، بر دشمنان پیروز بگردان، بر عیب ها و رسوایی هایم پرده بپوشان، مرا از بلا نگه دار و مرا از معاصی و گناهان حفظ کن.


 دعای مناجات الشاکین


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
 


إِلٰهِى إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً، وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبادِرَةً، وَبِمَعاصِیکَ مُولَعَةً، وَ لِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً،

تَسْلُکُ بِى مَسالِکَ الْمَهَالِکِ، وَتَجْعَلُنِى عِنْدَکَ أَهْوَنَ هَالِکٍ، کَثِیرَةَ الْعِلَلِ، طَوِیلَةَ الْأَمَلِ، إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ

تَجْزَعُ، وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ، مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِْبِ وَاللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ، تُسْرِعُ بِى إِلى الْحَوْبَةِ،

وَتُسَوِّفُنِى بِالتَّوْبَةِ.


الِٰهِى أَشْکُو إِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنِى، وَشَیْطاناً یُغْوِینِى، قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ صَدْرِى، وَأَحاطَتْ هَواجِسُه بِقَلْبِى،

یُعاضِدُ لِىَ الْهَوىٰ، وَیُزَیِّنُ لِى حُبَّ الدُّنْیا، وَیَحُولُ بَیْنِى وَبَیْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفىٰ؛


إِلٰهِى إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قاسِیاً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً، وَبِالرَّیْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً، وَعَیْناً عَنِ الْبُکاءِ مِنْ خَوْفِکَ

جامِدَةً، وَ إِلىٰ ما تَسُرُّها طامِحَةً.


إِلٰهِى لَاحَوْلَ لِى وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِقُدْرَتِکَ، وَلَا نَجاةَ لِى مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا إِلّا بِعِصْمَتِکَ، فَأَسْأَلُکَ بِبَلاغَةِ حِکْمَتِکَ، وَنَفاذِ مَشِیئَتِکَ، أَنْ لَاتَجْعَلَنِى لِغَیْرِ جُودِکَ مُتَعَرِّضاً، وَلَا تُصَیِّرَنِى لِلْفِتَنِ غَرَضاً، وَکُنْ لِى عَلَى الْأَعْداءِ ناصِراً، وَعَلَى الْمَخازِى وَالْعُیُوبِ ساتِراً، وَمِنَ الْبَلاءِ واقِیاً، وَعَنِ الْمَعاصِى عاصِماً، بِرَأْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

الهی  از نفسی که زیاد به بدی فرمان می دهد به تو شکایت می کنم، همان نفسی که شتابنده به سوی خطا و آزمند به انجام گناهان و در معرض خشم توست، نفسی که مرا به راه هلاکت می کشاند و هستی ام را پیش تو از پست ترین تباه شدگان قرار می دهد، بیماری هایش بسیار، آرزویش دراز است، اگر گزندی به او در رسد بی قراری می کند و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد، به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است، مرا به تندی بجانب معصیت می راند و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می کند،
الهی  از دشمنی که گمراهم می کند و از شیطانی که به بیراهه ام می برد به تو شکایت می کنم، شیطانی که سینه ام را از وسوسه انباشته و زمزمه های خطرناکش قلبم را فرا گرفته است، شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک می کند و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور می بخشد و بین من و بندگی و مقام قرب پرده می افکند؛
الهی  از دل همچون سنگی که با وسوسه زیرورو می شود و به الودگی گناه و سیاهی نافرمانی آلوده شده به تو شکایت می کنم، الهی  از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده و در عوض به مناظری که خوشایند آن است خیره گشته به تو شکایت می کنم،


الهی  توان و نیرویی برای من جزء به قدرت تو نیست، راه نجاتی از گرفتاری های دنیا جز نگهداری تو برایم نمی باشد، از تو خواستارم به رسایی حکمتت و نفوذ اراده ات که مرا جزء جودت در معرض چیزی قرار ندهی و هدف فتنه ها نگردانی و علیه دشمنانم یاور باشی و پرده پوش رسوایی ها و عیوبم گردی و از بلا نگهدار و از گناهان بازدارنده ام باشی، به مهر و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.


نکته :
بر اثر عوامل طبیعی، نیازها و حالاتی چون گرسنگی، تشنگی، خستگی، خشم و شادی در انسان برانگیخته می شوند. این حالات و امیالی که به تبع آنها در انسان پدید می آیند، به خودی خود، ضد ارزش به حساب نمی آیند و با ارزش های اخلاقی مغایرت ندارند.


شر و صفت ضد ارزشی وقتی به این میل ها نسبت داده می شود که آنها با یکدیگر تعارض و تزاحم پیدا کنند و انسان در ارضاء برخی از این امیال اسراف کند و خویش را از خواسته ها و امیال دیگری که تأمین آنها هم ضروری است محروم سازد.


توجه بی اندازه به امیال حیوانی و طغیان آن ها سبب می گردد بعضی از امیالی که در انسان شکوفا گردیده اند ارضا نگردند. بدتر آنکه سبب می گردند مقدمات شکوفایی امیال و غرایز متعالی انسانی آماده نگردد، تا آن جا که انسان نه تنها آن امیال لطیف و برتر را در خود نمی یابد، بلکه امکان تحقق چنین امیالی را هم باور ندارد. به طور مثال عشق و محبّت به خدا میلی فطری و برین در انسان است و باتوجه بوجود این میل در انسان و آیات و روایات فراوانی که در مورد محبّت به خدا وارد شده، برخی از اشخاصی که این میل در آن ها شکوفا و بارور نگردیده، وجود آن میل را انکار می کنند و می گویند خدا دوست ‏داشتنی نیست و تعابیر مربوط به محبّت به الله در آیات و روایات را مجازی می دانند و آن ها را بر محبّت رحمت الله  و یا ثواب الاهی حمل می کنند

  • آذر سلگی
 
 رفع مشکلات زیاد: الان خفف الله عنکم وعلم ان فیکم ضعفا فان یکن منکم مئة  صابرة  یغلبوا مئتین و ان یکن منکم الف یغلبوا الفین باذن الله و الله مع الصابرین
 
بسم الله الرحمن الرحیم
  دعای پیامبر به ابی دجانه برای رهایی از شر جن و پری به نام دعای حرز ابودجانه آورده شده است.

خواص دعای حرز ابودجانه:
- برای در امان ماندن از شرّ انسانهای شرور یا حیوانات موذی ( این دعا را در منزل به همراه داشته باشید)
- اگر در خواب میترسید و یا کابوس می بینید ( این دعا را زیر بالشت خود قرار دهید)
- اگر از چیزهای عجیب و غریب و یا شخصی می ترسید ( این دعا را روی بازو ببندید)
- برای خاموش کردن جنگ و نزاع بین افراد  ( باید دعا را در آب بیاندازند و آب را روی لباسشان بریزند یا به خورد افراد بدهند )
- رفع عصبانیت ( باید این دعا را به همراه داشته باشید )

متن دعای حرز ابودجانه:
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا کتابُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ رَبِّ العَالَمینَ اِلی مَن طَرَقَ الدّارَ مِنَ العُمارِ وَ الزُوّارِ اِلّا طارِقاٌ یَطرُقُ بِخَیرٍ اَما

بَعدُ فَاِنَّ لَنا وَلَکُم فِی الحَقِّ سَعَهً فَاِن تَکُ عاشِقاً مُولِعاً اَو فاجِراً مُقتَحِماً فَهذا کِتابُ اللهِ یَنطِقُ عَلَینا وَ

عَلَیکُم بالحَقِّ اِنُا کُنّا نَستَنسِخُ ما کُنتُم تَعملَونَ وَرُسُلُنا یکتُبُونَ ما تَمکُرُونَ اُترُکُوا صاحِبَ کَتابی هذا و

انطَلِقوا اِلی عَبَدَهِ الاَصنامِ وَ اِلی مَن یَزعَمُ اَنَّ مَعَ اللهِ اِلهاً اخَرَ لا اِلهَ اِلا هُوَ کُلُّ شَی ء هالَکٌ اِلا وَجهَهُ لَهُ

الحُکمُ وَ اِلَیهِ تُرجَعُونَ حم لا یُنصَرونَ حمعسق تَفرَّقَت اَعداءُ اللهِ وَ بَلَغَت حُجَّهُ اللهِ وَ لا حَولَ وَلا قُوَّهَ اِلا

بِااللهِ العلی العظیم فَسَیَکفیکَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ.

شرایط نوشتن دعای حرز ابودجانه:
حرز ابودجانه باید در روز یکشنبه در ساعت شمس (قبل از طلوع آفتاب) یا در روز پنج شنبه در ساعت مشتری (قبل از طلوع آفتاب) نوشته شود در اول ماه وبه مشک و گلاب و زعفران بر روی(( پوست آهو)) یا ((کاغذ سفید)) نوشته شود و در اول و آخر این عمل فاتحه بر روح پیامبر و امیرالمومنین( که این حرز را به دستور پیامبر نوشت) و به ابی دجانه هدیه نمود و شب جمع صد صلوات بر روح پیامبر هدیه کنید.

روایت دعای حرز ابودجانه:
 من به رسول الله  (ص) شکایت بردم از اینکه چون در بستر میخوایم صدای سوتى مانند سوت آسیا و جنجالى چون جنجال مگس بشنوم و پرتوى چون برق، و سر بردارم و در برابر خود سیاهى می بینم که بالا رود بدرازى صحن خانه‏ ام و دست بپوستش کشم مانند پوست خارپشت است، و به چهره‏ ام مانند شراره آتش افکند.
پیامبرفرمود: این جن خانه تو است اى ابو دجانه
 وانگاه دوات و کاغذ خواست و به امام على (ع) فرمود دعا را بنویسید.
(سپس دعا را گفت)
ابو دجانه گفت: نامه را گرفتم و تا کردم و بخانه آوردم و زیر سرم نهادم و شب را آسوده خوابیدم و بیدار نشدم جز از فریاد کسى که می‏گفت: اى ابو دجانه ما را با این کلمات آتش زدى تو را بحق سرورت که این نامه را از ما بردار که ما را بازگشتى بخانه‏ ات و در کنارت و در هر جا این نامه باشد نباشد.
ابو دجانه گفت: برش ندارم تا رسول الله (ص) اجازه دهد.
ابو دجانه گفت: از این ناله و شیون و گریه پریان که شنیدم شبم دراز گذشت و بامداد نماز صبح را با رسول الله  (ص) خواندم و آنچه آن شب از پریان شنیدم بودم‏ گزارش دادم.
فرمود: اى ابو دجانه دست از این قوم بردار بدان که مرا به راستى فرستاده آنان تا روز رستاخیز درد کشند.

  • آذر سلگی